حسابداری صنعتی در واقع وظیفه محاسبه بهای تمام شده محصولات را بر عهده دارد. از کاربرد های مهمی که حسابداری صنعتی دارد، میتوان به ارزیابی در جهت ساخت کالاها به منظور کاهش هزینه ها و کنترل موجودی و تصمیم گیری دقیق در نحوه قیمت گذاری کالاها اشاره کرد. در واقع پیش بینی و برآورد هزینه های تولید از جمله اقدامات حیاتی در عرصه تولید و پیشرفت شرکت های تولیدی است. آن ها می بایست در مورد کنترل هزینه ها از بهای مواد اولیه خود آمار دقیقی را داشته باشند تا بتوانند تسلط بیشتری در تعیین قیمت منطقی و معقولانه کالا ها پیدا کرده و همچنین با ارزیابی بهای تمام شده مواد اولیه در راستای تولید، تصمیم های معقولانه و دقیق تری بگیرد.
حسابداری صنعتی یکی از دشوارترین و در عین حال جذاب ترین انواع حسابداری است. حسابداری صنعتی یا حسابداری بهای تمام شده رشته ای از حسابداری مدیریت است که به تنظیم بودجه و تعیین هزینه های استاندارد، هزینه های واقعی عملیات، هزینه مراحل تولید، دوایر یا محصولات، تجزیه انحرافات و تعیین سودآوری یا مصرف وجوه اجتماعی مربوط می شود. برای رسیدن به این هدف ها، حساب ها طبقه بندی، ثبت، تجزیه، تحلیل و تفسیر می شوند تا ارتباط هر هزینه با مراحل تولید و توزیع کالا و خدمات مشخص شود. حسابداری صنعتی همان طور که از اسم آن هم مشخص است در ارتباط با صنعت و موسسات تولیدی کاربرد دارد. به همین دلیل این نوع از حسابداری بسیار مورد توجه مدیریت است.
در موسسات تولیدی یا کارخانه ها به علت نوع فعالیت و همچنین شکل فروش محصولات، نیاز مدیریت به اطلاعات بهای تمام شده تولیدات، بسیار دقیق و حساس است؛ زیرا در این نوع از موسسات به این دلیل که محصول نهایی از ترکیب مواد و هزینه های تبدیل که همان دستمزد نیروی کار مستقیم و هزینه های سربار است تولید می شود. به همین علت باید توجه خاصی به اقلام تشکیل دهنده بهای تمام شده داشته باشیم. از طرفی مدیریت در تلاش است تا با استفاده از روش های مختلف و حساب های کنترلی در هر زمان که نیاز باشد در کمترین فرصت اطلاعات مربوط به بهای تمام شده محصولات را در اختیار بگیرد. مسلما این مسئله از وظایف اصلی حسابداران است. حسابداران با استفاده از روش های مختلف به این کار اقدام می کنند.
روش های حسابداری صنعتی به ۶ دسته تقسیم می شوند که به اختصار توضیحاتی در مورد آن ها داده خواهد شد که عبارتند از:
کلیه هزینه های تولیدی نظیر مواد مستقیم ـ دستمزد مستقیم، سربار متغیر ساخت، سربار ثابت ساخت، در بهای تمام شده موجودی کالای در جریان ساخت منظور می گردد.
فقط آن قسمت هزینه های ساخت به محصولات منظور می گردد که مستقیماً با حجم تولید تغییر می نماید. در روش هزینه یابی مستقیم، دستمزد مستقیم سربار ساخت جزء یکی از هزینه های متغیر تولیدی می باشد. این هزینه در حساب کالای در جریان ساخت و در بهای تمام شده موجودی های آخر دوره (صورتحساب سود و زیان) منظور می گردد.
هزینه ای که برای یک قرارداد یا تصمیم خاص پیش بینی شده است.
مخارجی که پس از فروش ایجاد می شود.
مجموعه ای از قواعد و روش هایی برای جمع آوری، تشخیص، ثبت و تخصیص هزینه های تولید و همچنین تفکیک سفارش ها در فرآیند تولید از نقطه شروع تا خاتمه عملیات تولیدی است. در این روش هزینه های تولید هر سفارش به طور مجزا از سایر سفارش ها جمع آوری و ثبت می شود. اسناد و مدارک مورد نیاز در این روش، برگ درخواست مواد از انبار، کارت ساعت کار، برگه ساعات کارکرد کارگران و کارت سفارش کار است.
بعضی از مؤسسات تولیدی دیگر که تولیدات آن ها برای آن که تکمیل شود مراحل مختلفی را طی می کند و محصولات آن ها به صورت انبوه و یکسان تولید می شود از روش های هزینه یابی مرحله ای استفاده می کنند. کارخانجات نساجی، مواد شیمیایی، صنایع نفت، کفش و موارد مشابه نمونه های این نوع مؤسسات هستند.
هزینه یابی استاندارد پیامد طبیعی کاربرد کنترل بودجه ای است. در کنترل بودجه ای نتایج واقعی عملیات یک دایره با نتایج برنامه ریزی شده مقایسه می شود، در حالی که در هزینه یابی استاندارد نتایج واقعی تولید و فروش یک محصول را با نتایج برنامه ریزی شده آن می سنجند. در روش هزینه یابی استاندارد، قیمت تمام شده پیش بینی و سپس عملکرد واقعی با آن مقایسه می گردد و علل این مغایرت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
در موسسات تولیدی یا کارخانه ها به علت نوع فعالیت و همچنین شکل فروش محصولات، نیاز مدیریت به اطلاعات بهای تمام شده تولیدات، بسیار دقیق و حساس است. زیرا در این نوع از موسسات به این دلیل که محصول نهایی از ترکیب مواد و هزینه های تبدیل که همان دستمزد نیروی کار مستقیم و هزینه های سربار است تولید می شود به همین علت باید توجه خاصی به اقلام تشکیل دهنده بهای تمام شده داشته باشیم.
عدم آگاهی از بهای تمام شده کالا نه تنها بر تصمیم گیری های مدیران در راستای تولید محصولات مشکلاتی را در پی دارد، بلکه می تواند باعث وقفه و یا توقف تولید شود. لازم به ذکر است بهای تمام شده می تواند هزینه هایی باشد که به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در ساخت و تولید کالا نقش داشته باشد. در ادامه مقاله به بررسی انواع هزینه ها، طبقه بندی بر اساس ارتباط آن ها با تولید محصول و حجم تولیدی و ضرورت تهیه گزارش در واحد های تولیدی می پردازیم.
یکی از اصلی ترین اهداف حسابداری صنعتی تفکیک درآمد و هزینه و محاسبات سود و زیان ناشی از آن ها است و حسابداری صنعتی در جهت کاهش هزینه ها به تحلیل عناصر تشکیل دهنده یک محصول می پردازد و اطلاعات دقیقی از هزینه های هر مرحله از تولید یک محصول به طور مشخص تعیین می کند. بدین ترتیب در صورتی که کالایی هنوز در خط تولید قرار نگرفته باشد، آنالیز تحلیلی خط تولید، مقایسه روند فعالیت و تمامی محاسبات حسابداری آن در قسمت های مختلف قابل محاسبه است. در نهایت امکان گزارش گیری سود و زیان را به تفکیک هر محصول فراهم می سازد که بر استراتژی تولید، نحوه برنامه ریزی و سیاست گذاری سازمان تاثیرگذار است.
حسابداری در ذات خود علم و مهارتی برای نظم و ترتیب دادن به اعداد، ارقام و داده هایی است که در ورای خود مبیّن یک وجه نقد یا ارزش فیزیکی هستند. به عبارتی دیگر، ما به این دلیل از حسابداری استفاده می کنیم تا بدانیم چقدر دارایی یا سرمایه به اشکال گوناگون داریم، در یک دوره مشخص چقدر سود یا ضرر کرده ایم، به چه افرادی به چه میزان بدهکار بوده و یا از چه اشخاصی به چه نحوی طلبکاریم و ده ها کاربرد دیگری که در صورت فقدان اطلاعات مربوط به هریک، ممکن است متحمل پرداختی های سنگینی به طرق گوناگون شویم.
در حسابداری صنعتی هزینه هایی مانند مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار وجود دارد که در حسابداری مالی از آن ها استقاده نمی شود. برای درک بهتر از حسابداری صنعتی باید با روش های گوناگون طبقه بندی هزینه ها آشنا شوید.
هزینه ها در حسابداری صنعتی بر اساس مبانی گوناگونی طبقه بندی می گردند. عمده ترین طبقه بندی هزینه به شکل زیر است:
در این طبقه بندی هزینه ها به هزینه های ساخت (تولید) و هزینه های تجاری تفکیک می شود که به اختصار هر یک از آن ها را تعریف می کنیم.
هزینه های ساخت: هزینه هایی که در جهت ساخت و تولید یک محصول به کار گرفته می شود مانند هزینه های مواد اولیه، دستمزد کارگران و هزینه های سربار ساخت (هزینه هایی که به طور غیر مستقیم در تولید محصولات نقش ایفا می کنند، به این گونه هزینه ها سربار ساخت و یا سر بار تولید می گویند) هزینه های ساخت گفته می شود.
هزینه های تجاری: هزینه هایی هستند که بخش های غیر تولیدی مانند بخش اداری، بخش توزیع و فروش و سایر قسمت ها ایجاد می شوند و به این هزینه ها، هزینه های عملیاتی نیز گفته می شود.
در حسابداری صنعتی، هزینه ها بر اساس ارتباط با تولید به ۲ گروه هزینه های مستقیم و هزینه های غیر مستقیم تقسیم می شوند. در بحث طبقه بندی هزینه ها بر اساس ارتباط آنان با میزان تولید، علاوه بر مواد اولیه که در تولید محصول به مصرف می رسند هزینه هایی که در جهت تغییر شکل مواد اولیه و تبدیل آن به کالای ساخته شده به مصرف می رسند نیز مورد اهمیت است. بنابراین می توان هزینه ها را به دو دسته: هزینه های مستقیم و هزینه های غیر مستقیم طبقه بندی کرد.
این هزینه ها به دلیل ارتباط مستقیم با تولید و مشخص بودن آن در کالای تولید شده یا ارتباط با مرحله ای از تولید، هزینه مستقیم نامیده می شوند. بارزترین مورد از این هزینه ها، مواد اولیه به کار برده شده جهت تولید کالا و دستمزد مستقیم افراد مرتبط با تولید است. به عنوان مثال چوب استفاده شده در تولید مبلمان مواد هزینه مستقیم است. هزینه هایی که به طور مستقیم در تولید محصول نقش مستقیم دارند را هزینه های مستقیم می نامند که می توان به صورت ذیل طبقه بندی کرد:
هزینه های غیر مستقیم و یا سر بار ساخت هزینه های ناچیزی هستند که به طور مستقیم با محصول ارتباطی ندارند، اما در تولید محصول موثر هستند. هزینه های غیر مستقیم هزینه هایی هستند که ارتباط مستقیمی با تولید نداشته و در تولید محصول نیز نقش اصلی را ندارند هر چند برای تولید محصول لازم اند و در پروسه ساخت محصول ایجاد می شوند.
این هزینه ها را به سادگی نمی توان به یک کالا یا مرحله از ساخت و یا سفارش معین و مشخص ارتباط داد؛ مانند هزینه های سوخت، روغن مصرفی جهت ماشین آلات تولیدی و سایر موارد مشابه و یا حقوق و دستمزد غیر مستقیم پرداختی در جهت تولید مانند حقوق سر کارگران که به عنوان هزینه های غیر مستقیم شناسایی می شوند و یا هزینه ی استهلاک ساختمان کارخانه که نمی توان آن را به یک تولید مشخص مرتبط کرد، همچنین مواد غیر مستقیمی که در جهت تولید مصرف می شوند نیز به عنوان هزینه های غیر مستقیم تلقی می شوند موادی مانند چسب مصرفی استفاده شده برای تولید مبلمان.
همچنان که اشاره شد وجود این هزینه ها الزامی است ولی به دلیل نا چیز بودن و یا غیر الزامی بودن به یک محصول آن ها را به عنوان غیر مستقیم شناسایی می کنند به هزینه های غیر مسنقیم “هزینه سربار” یا “سر بار تولید” گفته می شود که می توان آن ها را نیز بصورت ذیل دسته بندی کرد:
از آن جا که شرایط اقتصادی در بازار همیشه یکسان نیست بنابراین مدیران واحد های تولیدی همواره در صددند که در ابتدای سال مالی جدید و یا بازه زمان های تعیین شده با در نظر گرفتن شرایط بازار، می بایست با توجه به حجم تولید شده و مصرف آن کالا در خصوص هزینه های تولید خود تغییرات لازمه را به عمل آورند. برای مثال برخی آنان در یک بازه زمانی ثابت هستند مانند: اجاره کارگاه و… هزینه ها را به صورت ذیل دسته بندی باید کرد:
هزینه هایی که همواره در حسابداری تولیدی لحاظ می گردند، هزینه های ثابت هزینه هایی هستند مانند: هزینه اجاره کارگاه تولیدی و… که به حجم تولید شده ارتباط مستقیم ندارند، گفته می شود. از جمله هزینه های ثابت میتوان، به حقوق کارکنان نیز اشاره کرد که این گونه هزینه ها به صورت ثابت در نظر گرفته می شوند.
هزینه های متغیر از جمله هزینه هایی هستند که به صورت مستقیم با تولید محصولات در ارتباط هستند و در صورت افزایش تولید محصول هزینه ها افزایش و با کاهش تولید محصول کاهش یافته است. مانند مواد اولیه که در تولید به مصرف می رسند، بنابراین این گونه هزینه ها همواره متغییر و وابسته به مقدار تولید محصول هستند. در ضمن باید توجه داشته باشید هزینه های ثابت خود به ۳ دسته تقسیم می شوند.
این دسته از هزینه ها هم می توانند ثابت باشند و هم متغیر و وابسته به مقدار تولید؛ برای مثال بسیاری از کارکنان بخش تولیدی علاوه بر دستمزد ثابت خود، به میزان فروش کالاهای تولیدی نیز دستمزد دریافت می نمایند، که این نوع هزینه هم به صورت ثابت و هم متغییر است. به عنوان مثال می توان به برق مصرفی کارخانه اشاره کرد. برقی که جهت روشنایی سالن کارخانه به کار می رود تقریباً ثابت است؛ چه تولید کم و چه زیاد باشد ولیکن برق مصرفی ماشین آلات با تغییر در حجم و میزان تولید تغییر خواهد کرد. بنابراین هزینه برق مصرفی کارخانه می تواند نیمه متغیر باشد.
فرض کنید حسابدار کارگاه تولیدی ما بخواهد بخش هایی را که دارای بار مالی هستند شناسایی کند. برای این کار باید حساب دقیق تمام بخش های کارگاه را وارد نرم افزار حسابداری کرده و به بررسی آن ها بپردازد. به این بخش ها مرکز هزینه گفته می شود. به عبارت دیگر مرکز هزینه بخش هایی از یک سازمان هستند که در آن هزینه می شود. یک مرکز هزینه می تواند هر بخش و یا عملکردی از سازمان باشد.
در یک کسب و کار تولیدی تمام کارخانه، یک قسمت از آن یا یک سطح خاص از پروسه ی تولید بوده و در کسب و کارهای خدماتی می تواند یک فروشگاه، یا تعدادی از شعبات در یک ناحیه باشد. معمولا مرکز هزینه همان مراکز تولید هستند که هر کدام ممکن است خود دارای زیر مجموعه های دیگری نیز باشد که چند مرکز هزینه دیگر را نیز در برمی گیرد. مثلا مرحله ای از تولید یا بخشی از خط تولید و یا حتی ماشین آلات خاص یک بخش که زیر مجموعه ی یک دایره تولید هستند هر کدام خود به تنهایی می تواند یک مرکز هزینه به شمار آید.
در یک برنامه حسابداری جامع هر چقدر مراکز هزینه بیشتری وجود داشته باشد حسابدار می تواند کنترل بیشتری روی هزینه های بنگاه اقتصادی داشته باشد. در نرم افزار حسابداری سرمایه می توان مراکز هزینه را به تفصیل مورد محاسبه و بررسی قرار داد. با تحلیل و بررسی هزینه ها برنامه حسابداری قادر خواهد بود مدیریت مرکز هزینه را در زمینه هزینه های خرج شده و هزینه های سرمایه گذاری شده در بازه های زمانی یک ماهه، سه ماهه، نیم سال و یا یک سال مالی به عهده بگیرد. این اطلاعات در برنامه حسابداری ثبت شده و به حسابدار کمک می کند:
منابع اطلاعاتی برای تحلیل هزینه ها شامل موارد زیر است:
میزان مبالغی که منجر به صرف هزینه می شود در مرکز هزینه مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار می گیرد.
اما مراکز هزینه باید دارای چه شاخص هایی باشد تا مدیر مالی یا حسابدار بتواند با بررسی آن سرمایه را کنترل نماید و اساسا چه پارامترهایی نیاز است تا بتوان یک بخش کارگاه و یا کسب و کار اقتصادی را مرکز هزینه نامید؟
مراکز هزینه در بنگاه های اقتصادی معمولا در ۳ دسته ی واحدهای تولیدی، خدماتی و اداری طبقه بندی می شوند.
در نگاه کلی می توان مرکز هزینه را یک مخزن دانست که تمام هزینه های کسب و کار به آن سر ریز می کند. و حسابدار برای رسیدن به یک برنامه حسابداری جامع ناگزیر از بررسی همه جانبه این مراکز است.
عوامل اصلی بهای تمام شده به طور کلی ۳ دسته زیر هستند که عبارتند از: مواد اولیه، دستمزد، سربار (سایر هزینه های تولید)
مواد اولیه رکن اصلی تولید کالا و محصول است درضمن می دانید که مواد اولیه تولید خود به ۲ بخش زیر تقسیم می شود:
حقوق و حق الزحمه ای که در جریان تولید و ساخت برای تبدیل مواد به کالا به کارگران پرداخت می شود را به عنوان دستمزد تولید شناسایی می کنند. دستمزد نیز به دو بخش زیر تقسیم خواهد شد:
کلیه هزینه هایی که در جریان تولید اتفاق می افتد ولیکن نمی توان آن ها را به طور مستقیم و مشخص به اقلامی از تولید یا محصولی خاص اختصاص داد به عنوان سربار کارخانه یا سایر هزینه ها شناسایی میشوند نمونه های مشخص این هزینه ها؛ مواد غیرمستقیم تولید، دستمزد غیرمستقیم، هزینه تعمیرات و هزینه های استهلاک ماشین آلات، هزینه بیمه و سایر مواد مشابه است.
در طی مراحل تولید به طور معمول مواردی مانند تبخیر شدن، شکست و صدمه دیدن، آب رفتگی و سایر موارد مشابه ممکن است روی دهد که باعث ضایع شدن و از بین رفتن بخشی از کالای در جریان تولید گردد که به آن ضایعات تولید گویند.
ضایعات به طور کلی به ۲ دسته تقسیم می شوند:
ضایعات عادی: ضایعاتی که با توجه به ماهیت عملیات تولیدی ایجاد می شود و جلوگیری از وقوع آن غیرممکن است به عنوان ضایعات عادی تولید و شناخته می شود. این گونه ضایعات به صورت یک هزینه جداگانه نشان داده نمی شود و ثبت جداگانه ای بابت آن صورت نمی پذیرد بلکه این ضایعات بر روی واحدهای سالم تولید شده سرشکن و تسهیم می گردد.
البته بحث روش تسهیم ضایعات عادی به کالاهای سالم گسترده است چرا که باید زمان ایجاد ضایعات را شناسایی کرد یعنی تعیین نمود ضایعات در ابتدای عملیات یا طی عملیات رخ داده است که با توجه به اینکه از حوصله این کتاب خارج است از بیان آن خودداری می گردد و به نحوه نمایش آن در جدول مقداری گزارش هزینه تولید اکتفا خواهد شد.
ضایعات غیرعادی: ضایعاتی که به دلایلی چون فقدان مهارت کافی کارگران و یا به صورت غیرعادی در تولید ایجاد می شود را به عنوان ضایعات غیرعادی شناسایی می کنند. باید توجه داشته باشید ضایعات غیرعادی را در حسابی با عنوان ضایعات غیرعادی شناسایی و ثبت می نمایند و در نهایت به سود و زیان نقل می دهند.
یکی از مهم ترین وظایف سازمان های تولیدی تهیه گزارشات در واحد های تولیدی خود هستند. که در پایان هر ماه باید گزارشات مورد نیاز را تهیه نمایند، که این گزارشات را حسابداران و یا مدیران مالی سازمان ها بر پایه اصول حسابداری به صورت درون سازمانی و بیرون سازمانی تهیه می نمایند و در دسترس مدیران قرار می دهند.
بدین وسیله مدیران میتوانند به منظور دستیابی به نقاط قوت و ضعف سازمان تحلیل منطقی داشته باشند و همچنین به منظور کسب سود بیشتر در برنامه های آینده خود به مورد استفاده قرار گیرد.
همان طور که در بالا اشاره شد گزارشات به دو صورت درون سازمانی و بیرون سازمانی تهیه می شوند که در قسمت پایین به شرح و بررسی این دو نوع گزارش پرداخته ایم.
گزارشاتی مانند: گزارش مصرف مواد، موجودی، مواد اولیه انبار، خرید و بهای تمام شده کالا از جمله گزارشات درون سازمانی است.
گزارشاتی که از هزینه هایی مانند مواد مستقیم، دستمزد مستقیم و سربار ساخت که جزء عوامل اساسی تولید محصول است تهیه و در پایان دوره به مدیران ارائه داده می شود بسیار حائز اهمیت است. در این گزارشات باید توجه داشت که علاوه بر مقدار مصرف، مواد مبلغ که در ساخت محصول به مصرف رسیده نیز حائز اهمیت است.
گزارشات بهای تمام شده کالاهای ساخته شده از جمله گزارشات درون سازمانی است که در پایان هر ماه امکان مقایسه بهای تمام شده محصولات ساخته شده هر ماه را به مدیران می دهد.
گزارشاتی مانند گزارشات دارایی که در آخر ماه تهیه و به ارگان های برون سازمانی ارائه داده می شوند گزارشات برون سازمانی گفته می شود، که بر اساس استاندارد ها و اصول پذیرفته شده تهیه می شوند.
این نوع گزارش در موسسات بازرگانی و تولیدی در پایان دوره مالی تهیه می گردد. در موسسات بازرگانی کالای خریداری شده بدون تغییر شکل برای فروش ارائه داده می شود ولی در واحد های تولیدی با تغییر شکل مواد اولیه کالا ها ساخته می شود، بدین دلیل ملاک حسابداری بهای تمام شده در این واحد ها بهای تمام شده کالای فروش رفته است. قابل ذکر است بهای تمام شده کالای فروش رفته متفاوت با مبلغ فروش کالا بوده و با توجه به روش های قیمت گذاری انبا ر(میانگین موزون، فایفو و لایفو) تعیین می گردد. این مبلغ از گزارشات نرم افزار انبارداری به دست می آید.
یکی دیگر از گزارشات برون سازمانی گزارشات سود و زیان سازمان ها است، که در آخر سال مالی محاسبه می شود. گرچه مدیران سازمان ها در آخر هر ماه این گزارشات را از حسابداران و یا نرم افزار حسابداری دریافت کرده و با مقایسه سود و زیان ماه پیش می توانند نسبت به تولیدات آتی خود تصمیم گیری نمایند. به این صورت است که چنانچه مبلغ خالص فروش بیشتر از بهای تمام شده کالای فروش رفته باشد سازمان دارای سود خواهد بود و چنانچه مبلغ خالص فروش کمتر از بهای تمام شده کالا فروش رفته باشد سازمان دچار زیان شده است. که مدیران بر اساس این گزارشات نسبت به تولید بیشتر و سود سازمان و یا واحد خود و جلوگیری از زیان سازمان اقدام به عمل می آورند.
در این مقاله ما سعی کردیم بخشی از اهمیت حسابداری صنعتی در بقاء یک سازمان و همچنین در تولید و تصمیم گیری های مدیران سازمان را بازگو نماییم. محاسبه بهای تمام شده کالا ها در سازمان امکان تصمیم گیری و برنامه ریزی دقیقی را در روند تولید سازمان ها و واحد های تولیدی در اختیار مدیران قرار می دهد. بهای تمام شده کالا میتواند نه تنها به صورت مستقیم بر روی کالا تولید شده تاثیر بگذارد بلکه بصورت غیر مستقیم نیز از تاثیرات بالایی برخوردار است. همچنین هزینه ها را با توجه به ارتباط آنان با تولید و حجم تولید نیز باید مورد بررسی قرار داد.
بنابراین مدیران سازمان ها با در نظر گرفتن گزارشاتی که حسابداران در اختیارشان قرار می دهند نقاط قوت و نقص سازمان خود را بررسی و نسبت به ارتقا سطح کیفی، حجم تولید و همچنین تصمیماتی که منجر به تغییر سود و زیان سازمان و حجم کار واحد های تولیدی خود اقدام می نمایند.
منبع: سپیدار سیستم